طراخی فروشگاه اینترنتی

طراحی سایت

___

----

_---_

DATA NEGAR Co.

نماد اعتماد الکترونیکی

222222222222222222

آمار بازدید

  • کل (online):۲۴۸۴
  • اعضاء (online):۱
  • میهمان (online):۲۴۸۳
  • بازدید امروز::۳۵۷۳
  • بازدید دیروز::۴۲۲۱
  • بازدید کل::۳۰۵۹۸۶۷۲

دسته بندی

  • شروعي خوب در حركت به سمت مطالعات ميان‌رشته‌اي در ايران / دكتر ابراهيم برزگر

  • دكتر ابراهيم برزگر دانشيار علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي و از اساتيد نام آشناي حوزه مباحث ميان رشته‌اي است. ايشان كه مدتي در سمت معاون پژوهشي دانشگاه علامه و معاون آموزشي دانشكده حقوق و علوم سياسي آن دانشگاه نيز مشغول به فعاليت بودند، در اين حوزه داراي تاليفاتي هستند كه از میان آنها مي‌توان به كتاب «مطالعات ميان رشته‌اي» اشاره كرد كه از جمله معدود كتب نگاشته شده توسط اساتيد ايراني در حوزه مباحث ميان رشته‌اي است. آنچه در ادامه مي‌آيد حاصل گفتگوي ما با ايشان در خصوص علوم ميان رشته‌اي و موضوعات مرتبط با آن در ايران است.
     
    س: براي شروع، لطفاً تعريفي مختصر از علوم ميان رشته‌اي ارائه فرمایید.
    ج: موضوع تعريف مطالعات ميان‌رشته‌اي خودش با مشكلات مختلفي روبروست به نحوي كه حتي در دايره المعارف‌ها و فرهنگ‌هاي موجود هم به يك تعريف كه به نوعي، اجماع روي آن باشد نمي‌رسيم؛ ولي آنچه كه به عنوان يك تعريف مقدماتي مي‌شود ارايه كرد اين است كه مطالعات ميان‌رشته‌اي گفتگوي رشته‌ها در موضوعي واحد است، يعني در يك مسئله واحد ما رشته‌هاي مختلف را به بحث بگيريم و ديدگاه‌هاي مختلف آنها را كندوكاو كنيم و به اين ترتيب گفتگوي ميان‌رشته‌اي داشته‌باشيم. بنابراين اين مطالعات عبارت است از مجموعه مباحثي كه رشته‌هاي گوناگون در خصوص يك پديده واحد دارند كه البته بايد به گونه‌اي چند وجهي باشد يعني هر وجه در يك رشته موضوعيت پيدا كند. و در نهايت بايد گفت كه اين مطالعات عبارت است از پرتو افكني رشته‌هاي مختلف به يك موضوع واحد.
     
    س: پرداختن به علوم ميان رشته‌اي چه تأثيري در پيشرفت دانش دارد؟
    ج: مطالعات ميان رشته‌اي به صورت‌هاي مختلف مي‌تواند به پيشرفت دانش كمك كند. اولا‌ً در خلال مطالعات ميان‌رشته‌اي صاحب نظران رشته‌هاي مختلف مي‌توانند از نگاه‌هاي متفاوت به موضوع آگاه شوند و فراتر از آن ما مي‌توانيم با مبادلات مفاهيم پايه كه در هر رشته تخصصي وجود دارد به غني‌سازي مباحث كمك كنيم. بنابراين مبادله مفاهيم و نظريه‌هاي تخصصي و شيوه طرح مسئله به اين معنا كه ما علاوه براين كه مفاهيم، نظريه‌ها و تئوري‌ها را مي‌توانيم مبادله كنيم، در مباحث ميان رشته‌اي مي‌توانيم به طرح مسئله جديدي برسيم و آن را مطرح كنيم. اين مطالعات با توجه به اينكه به مرزهاي دانش يعني مرز دو يا چند رشته مي‌پردازد و در مناطق مرزي مسائلي وجود دارد كه رشته‌ها به آن مناطق كه رسيده‌اند آن را متعلق به مناطق ديگر تصور كرده‌اند و رشته‌هاي ديگر هم همين‌طور؛ اين مسائل تقريباً بكر و دست نخورده مانده است و مطالعات ميان رشته‌اي با تمركزي كه بر اين مناطق مرزي انجام مي‌دهد به توسعة علوم در اشكال گوناگون مي‌پردازد.
     
    س: آيا اصولاً‌ پرداختن به مطالعات ميان‌رشته‌اي دغدغة دانشگاهي ايرانيان است؟ هم از جهت دانشمندان دست‌اندركار دانش، هم از نظر اينكه اين مسايل، مشكلات جامعة علمي ما باشد؟
     
    ج: ما در آغاز راه هستيم. البته در يك دهه قبل با فقر ادبيات ميان‌رشته‌اي روبرو بوديم ولي از ده سال پيش به اين طرف اين فرهنگ اشاعه پيدا كرده و دغدغه‌اش ايجاد شده ولي هنوز به نقطة مطلوب نرسيده‌ايم. اين بحث‌ها ابتدا در حيطة رشته‌هاي علوم سخت و علوم طبيعي شروع شد و علتش هم الزامات علمي بود. يعني مشكلات عيني در جامعه وجود داشت كه حل آنها منوط به همكاري رشته‌هاي مختلف بود. مثلاً در قضايايي مثل بحران محيط زيست يا آلودگي هوا يا كنترل جمعيت و غيره، اين‌ها جاهايي بودند كه رشته‌هاي مختلف بايد  با  هم  تعامل مي‌داشتند.  ولي در علوم انساني  هم  از  حيث  نظري  و  هم  از حيث  عملي  اين  كار  دارد  با  تأخير  انجام مي‌شود. در ايران اين بحث هنوز به نقطة مطلوب نرسيده ولي اقدامات خوبي انجام شده كه از جمله آن اقدامات مي‌توان به فعاليت‌هايي كه در خود وزارت علوم و پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي انجام شده اشاره كرد.
     
    س: چگونه مي‌توان علوم ميان‌رشته‌اي را در آموزش عالي ايران گسترش داد؟
    ج: سازوكارهاي بحث‌هاي ميان‌رشته‌اي خودش يك پروژة مستقلي را مي‌طلبد يعني ما وقتي مباحث مطالعات ميان‌رشته‌اي را در نظر بگيريم اين‌ها يك سري بحث‌هاي نظري دارد كه در آن قسمت بايد مسئله تعريف شود، يعني مباحث معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي و انسان‌شناسي و روش‌شناسي آن تدوين شود. اينها مربوط به بحث‌هاي حكمت نظري موضوع است. بعد نوبت به حكمت عملي مي‌رسد يعني به فرض اينكه الزامات پيگيري رهیافت ميان رشته‌اي را پذيرفته باشيم، در بعد عمل چه كار بايد كرد و چه سازوكارهاي عملي براي اشاعه اين كار وجود دارد كه خودش بحث مستقلي را مي‌طلبد. ولي اجمالاً اينكه ما در يك رنگين كمان تدابير مختلف بايد اين پرونده را از مرحله ايده به مرحله پروژه عملي برسانيم، مثلاً‌ ما سازوكارهاي آموزشي داريم يعني با تدوين رشته‌هاي درسي در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري اين كار را دنبال كنيم. همچنين مي‌توانيم از طريق سازمان‌هاي پژوهشي اين ايده را دنبال كنيم يعني رشته‌هايي را تعريف كنيم كه رشته‌هاي مختلف در آن درگير باشند و يك تيم تحقيقاتي متشكل از رشته‌هاي مختلف اين كار را انجام دهند. علاوه بر اين، مي‌توانيم در قالب ميزگردهاي ميان رشته‌اي اين كار را انجام دهيم. يعني يك موضوعي كه به مثابه يك مسئله يا يك مشكل مطرح هست را در جمعي با حضور صاحب نظران مختلف مطرح ‌كنيم و هر كدام از صاحب نظران از منظر خودشان موضوع را بررسي كنند، در واقع مشكل‌شناسي كنند، و بعد در مقام عمل، تجويز راه حل و توصيه براي حل آن مشكل ارائه كنند. همچنين مي‌توان در قالب راه‌اندازي مجله ميان‌رشته‌اي يا در قالب كارگاه‌هاي ميان‌رشته‌اي اين كار را انجام داد. در نهايت بخشي از سازوكارهاي ميان‌رشته‌اي به تدابير فني و مهندسي و فيزيكي برمي‌گردد كه ما تسهيلاتي را از نظر موقعيت فيزيكي ساختمان‌ها و تأسيس دانشگاه‌ها و دانشكده‌هاي مختلف فراهم كنيم به نحوي كه امكان ارتباط فيزيكي استادان و صاحب‌نظران و محققان رشته‌‌هاي مختلف راحت‌تر باشد، مثلاً حتي ديوارهاي متحرك داشته باشيم به طوري كه ديوارها به راحتي كنار برود و در مواقع خاص صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف بتوانند با هم تعامل داشته باشند.
     
    س: به نظر شما پرداختن به علوم ميان‌رشته‌اي باعث ضعف رشته‌هاي كلاسيك نمي‌شود؟
    ج: خیر، چون اولاً پروژة مطالعات بين رشته‌اي نفي تخصص نيست و به خدشه دار شدن مرزهاي تخصصي علوم و اظهار نظر غير متخصصان در مسايل تخصصي نمي‌انجامد، مطالعات ميان‌رشته‌اي نقد تخصص است و نفي آن نيست. اين مطالعات با نقد تخصصي شدن رشته‌ها كارش را آغاز كرده ولي اين نقد تخصص‌ها در يك فرآيند زماني مشخص نه تنها تخصص را نفي نمي‌كند بلكه به ايجاد تخصص‌هاي جديد هم منتهي مي‌شود. مثلاً نقد علم جغرافيا و علم سياست به طور جدا موجب همكاري اين دو رشته مي‌شود و كارهاي ميان‌رشته‌اي در اين دو حوزه صورت مي‌گيرد، ولي طنز ماجرا در اين است كه پس از يك ماجراي تاريخي اين نقد جداگانه به يك رشتة جديد به نام جغرافياي سياسي مي‌انجامد بنابراين موجب آسيب به تخصص نخواهد شد.
     
    س: به نظر شما كانون‌هاي تفكر چه نقشي مي‌توانند در گسترش ميان‌رشته‌اي‌ها داشته باشند؟
    ج: اين بحث در گرو اين است كه اين امكان براي تيم‌هاي فكري و اتاق‌هاي فكر فراهم شود كه اولاً نياز سياست‌گذاران و مجريان و متصديان امور كشور به توصيه‌هاي تخصصي احساس شود،‌ چون تا زماني كه اين احساس ايجاد نشود، كاري انجام نمي‌شود. سپس با تعريف مسايل و مشكلات اجرايي خاص كه كشور با آن مواجه است، اين مسايل به كانون‌هاي فكر كه در آنجا صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف وجود دارد، ارجاع شود.
    بنابراين با اين شرايط لازم و كافي اگر اين كانون‌هاي فكر راه اندازي شود ما مي‌توانيم يك جهش در مديريت علمي كشور داشته باشيم؛ به اين معني كه انباشت دراز مدت هر كدام از صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف در اين جلسات و كانون‌هاي فكري انجام مي‌شود و مثلاً‌ استاد صاحب نظر در رشتة علم اقتصاد، جامعه‌شناسي، سياست و روان‌شناسي مجموعة دانش بيست يا سي ساله خودش را در قالب يك رشته شناسي موجز و كپسولي و يك تجويز فشرده ارايه مي‌دهد و با تركيبي كه بين اين مشكل شناسي‌ها و راه‌حل‌‌ها در اين اتاق‌هاي فكر صورت مي‌گيرد ما مي‌توانيم فرآيند انباشت اين اظهارنظرهاي تخصصي را در اين اتاق‌هاي فكر داشته باشيم.
     
     
    س: لطفاً در مورد بحث روش تحقیق در مطالعات ميان‌رشته‌اي توضيح دهيد. چون وقتی چند رشته با هم جمع مي‌شوند که روش‌هاي تحقيق متفاوتي دارند، بحث روش تحقيق در وضعيت مبهمي قرار مي‌گيرد.
    ج: بحث روش تحقيق خودش يكي از اركان رهيافت ميان‌رشته‌اي است. يكي از اين راه‌ها كالبد شكافي متدولوژي مطالعات بين‌رشته‌اي است. در وهله اول ما بايد به يك نكته توجه كنيم كه مطالعات بين رشته‌اي براساس يك روش انجام نمي‌شود بلكه ما با يك تلفيق روشي مواجه هستيم يعني در آنِ واحد در مطالعات ميان‌رشته‌اي ما از روش‌هاي مختلفي به طور هم زمان بهره مي‌بريم و طبعاً با يك پيچيدگي در اين مسير مواجه هستيم. مخصوصاً چون ما با زبان‌هاي تخصصي مختلف و مفاهيم و اصطلاحات تخصصي رشته‌هاي مختلف مواجه هستيم و يكي از اين روش‌ها بايد معطوف به اين باشد كه به زبان ميان‌رشته‌اي دست پيدا  كنيم، يعني زباني كه وقتي رشته‌هاي  مختلف    واژه‌هاي  متفاوت را به  كار  مي‌برند  تا  حد  امكان  استنباط‌ها  و برداشت‌هاي نزديك به هم را از هم داشته باشند. چون ما با گسترش رشته‌ها مواجه هستيم، با مفاهيم و اصطلاحات رشته‌هاي مختلف كه اصولاً يك صاحب‌نظر در يك گرايش مي‌تواند به آن تسلط پيدا كند، مواجه خواهيم شد. بنابراين اين زبان ميان رشته‌اي يكي از مقولات مورد نياز است. دست‌يابي به مفاهيم و مفهوم‌سازي ميان‌رشته‌اي هم نكتة ديگري است كه در واقع فرآيند نهايي كار ميان‌رشته‌اي بايد به آنجا بيانجامد كه ما مفهوم‌سازي‌هاي جديدي ارايه كنيم كه متعلق به هيچ يك از رشته‌هاي تخصصي نيستند بلكه حاصل سنتز، ديالكتيك، تعامل و تضارب آراء اساتيد مختلفي هستند و ظرايف و پيچيدگي‌هاي زيادي دارند. اگر قرار باشد مطالعات ميان‌رشته‌اي به سامان برسد يكي از گلوگاه‌هاي اصلي بحث همين روش‌شناسي است.
     
    س: جناب استاد، نقش متقابل تحولات اجتماعي و گسترش علوم ميان‌رشته‌اي را در ايران چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
    ج: اين بحث منوط به اين است كه ما رشته‌هاي مختلف را در موقعيت متهم قرار دهيم و آنها موظف باشند كه به معضلات، دغدغه‌ها، مسائل و كاستي‌هايي كه در جامعه است، پاسخگو باشند و صحبت از علم كاربردي داشته باشيم.. اگر از اين زاويه كلي به بحث   نگاه كنيم اصولاً زايش مطالعات ميان‌رشته‌اي در دنيا و در ايران از بحث كاربرد شروع شده است يعني رشته‌هاي دانشگاهي بصورت تخصصي تعيين شدند و اين ديسيپلين‌ها در دانشگاه‌هاي مختلف شكل گرفتند.
    پ از يك مقطع زماني مشخص اين احساس ايجاد شد كه مشكلات اجتماعي آن‌گونه تقسيم نشده كه در واقع رشته‌هاي تخصصي دانشگاه شكل گرفته است. بنابراين حل عملي معضلات اجتماعي و تحولات اجتماعي در بعد تحليل تئوريك و در بعد راهكارهاي برون رفت از آن معضلات در قالب توصيه‌ها و تجويز‌هاي رشته‌هاي دانشگاهي موجود پاسخگو نيست چون در واقع رشته‌هاي دانشگاهي موجود واقعيت اجتماعي را بصورت مصنوعي شكستند و واقعيت را قطعه قطعه كردند و واقعيت كل را در مطالعاتشان بررسي نمي‌كنند. بلكه واقعيت تكه تكه شده را مورد بررسي قرار مي‌دهند. در نتيجه هم در مقام تبيين اين علوم و هم در مقام تجويز بحث از كاربرد شروع شده است. زماني كه قرار شده يك مشكل اوليه در جامعه حل شود بالاجبار رشته‌هاي مختلف درگير شدند و از آنجا مطالعات بين‌رشته‌اي آغاز شده است. بنابراين اگر قرار باشد در ايران هم اين اتفاق بيافتد، اين اتفاق اولاً بايد در بعد تئوريك و بعد از حيث عملي باشد، كه معمولاً ابتدا در بعد كاربرد و عمل رخ مي‌دهد.

     

    س: در انتها اگر مطلب ديگري درحوزه مباحث ميان رشته‌اي باقي مانده كه فكر مي‌كنيد ذكرش ضروري است، بفرمائيد؟
    ج: فكر مي‌كنم با توجه به وضعيتي كه در پيشبرد مطالعات بين‌رشته‌اي در ايران در چند سال گذشته اتفاق افتاده ما بايد يك بحث آسيب‌شناسي داشته باشيم تا از آزمون و خطاهايي كه تاريخ علم نوين داشته، جلوگيري كنيم. ما بايد از اشتباهات و خطاهايي كه در زمان اجرای پروژه مطالعات بين رشته‌اي با آنها مواجه شده ایم، استفاده كنيم و اين بحث آسيب‌شناسي را جدي بگيريم و دچار ساده‌انگاري نشويم؛ مثلاً بحث ميان‌رشته‌اي را به مقوله آموزش محدود نكنيم در حاليكه اين خطاست. مطالعات ميان‌رشته‌اي مي‌تواند در قالب يك نشست يا ميزگرد يا كميته مسئله محور انجام شود و ما معمولاً از اين جنبه غفلت مي‌كنيم و آن را به حيطه آموزش محدود مي‌كنيم.
    پایان

دكتر ابراهيم برزگر دانشيار علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي و از اساتيد نام آشناي حوزه مباحث ميان رشته‌اي است. ايشان كه مدتي در سمت معاون پژوهشي دانشگاه علامه و معاون آموزشي دانشكده حقوق و علوم سياسي آن دانشگاه نيز مشغول به فعاليت بودند، در اين حوزه داراي تاليفاتي هستند كه از میان آنها مي‌توان به كتاب «مطالعات ميان رشته‌اي» اشاره كرد كه از جمله معدود كتب نگاشته شده توسط اساتيد ايراني در حوزه مباحث ميان رشته‌اي است. آنچه در ادامه مي‌آيد حاصل گفتگوي ما با ايشان در خصوص علوم ميان رشته‌اي و موضوعات مرتبط با آن در ايران است.
 
س: براي شروع، لطفاً تعريفي مختصر از علوم ميان رشته‌اي ارائه فرمایید.
ج: موضوع تعريف مطالعات ميان‌رشته‌اي خودش با مشكلات مختلفي روبروست به نحوي كه حتي در دايره المعارف‌ها و فرهنگ‌هاي موجود هم به يك تعريف كه به نوعي، اجماع روي آن باشد نمي‌رسيم؛ ولي آنچه كه به عنوان يك تعريف مقدماتي مي‌شود ارايه كرد اين است كه مطالعات ميان‌رشته‌اي گفتگوي رشته‌ها در موضوعي واحد است، يعني در يك مسئله واحد ما رشته‌هاي مختلف را به بحث بگيريم و ديدگاه‌هاي مختلف آنها را كندوكاو كنيم و به اين ترتيب گفتگوي ميان‌رشته‌اي داشته‌باشيم. بنابراين اين مطالعات عبارت است از مجموعه مباحثي كه رشته‌هاي گوناگون در خصوص يك پديده واحد دارند كه البته بايد به گونه‌اي چند وجهي باشد يعني هر وجه در يك رشته موضوعيت پيدا كند. و در نهايت بايد گفت كه اين مطالعات عبارت است از پرتو افكني رشته‌هاي مختلف به يك موضوع واحد.
 
س: پرداختن به علوم ميان رشته‌اي چه تأثيري در پيشرفت دانش دارد؟
ج: مطالعات ميان رشته‌اي به صورت‌هاي مختلف مي‌تواند به پيشرفت دانش كمك كند. اولا‌ً در خلال مطالعات ميان‌رشته‌اي صاحب نظران رشته‌هاي مختلف مي‌توانند از نگاه‌هاي متفاوت به موضوع آگاه شوند و فراتر از آن ما مي‌توانيم با مبادلات مفاهيم پايه كه در هر رشته تخصصي وجود دارد به غني‌سازي مباحث كمك كنيم. بنابراين مبادله مفاهيم و نظريه‌هاي تخصصي و شيوه طرح مسئله به اين معنا كه ما علاوه براين كه مفاهيم، نظريه‌ها و تئوري‌ها را مي‌توانيم مبادله كنيم، در مباحث ميان رشته‌اي مي‌توانيم به طرح مسئله جديدي برسيم و آن را مطرح كنيم. اين مطالعات با توجه به اينكه به مرزهاي دانش يعني مرز دو يا چند رشته مي‌پردازد و در مناطق مرزي مسائلي وجود دارد كه رشته‌ها به آن مناطق كه رسيده‌اند آن را متعلق به مناطق ديگر تصور كرده‌اند و رشته‌هاي ديگر هم همين‌طور؛ اين مسائل تقريباً بكر و دست نخورده مانده است و مطالعات ميان رشته‌اي با تمركزي كه بر اين مناطق مرزي انجام مي‌دهد به توسعة علوم در اشكال گوناگون مي‌پردازد.
 
س: آيا اصولاً‌ پرداختن به مطالعات ميان‌رشته‌اي دغدغة دانشگاهي ايرانيان است؟ هم از جهت دانشمندان دست‌اندركار دانش، هم از نظر اينكه اين مسايل، مشكلات جامعة علمي ما باشد؟
 
ج: ما در آغاز راه هستيم. البته در يك دهه قبل با فقر ادبيات ميان‌رشته‌اي روبرو بوديم ولي از ده سال پيش به اين طرف اين فرهنگ اشاعه پيدا كرده و دغدغه‌اش ايجاد شده ولي هنوز به نقطة مطلوب نرسيده‌ايم. اين بحث‌ها ابتدا در حيطة رشته‌هاي علوم سخت و علوم طبيعي شروع شد و علتش هم الزامات علمي بود. يعني مشكلات عيني در جامعه وجود داشت كه حل آنها منوط به همكاري رشته‌هاي مختلف بود. مثلاً در قضايايي مثل بحران محيط زيست يا آلودگي هوا يا كنترل جمعيت و غيره، اين‌ها جاهايي بودند كه رشته‌هاي مختلف بايد  با  هم  تعامل مي‌داشتند.  ولي در علوم انساني  هم  از  حيث  نظري  و  هم  از حيث  عملي  اين  كار  دارد  با  تأخير  انجام مي‌شود. در ايران اين بحث هنوز به نقطة مطلوب نرسيده ولي اقدامات خوبي انجام شده كه از جمله آن اقدامات مي‌توان به فعاليت‌هايي كه در خود وزارت علوم و پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي انجام شده اشاره كرد.
 
س: چگونه مي‌توان علوم ميان‌رشته‌اي را در آموزش عالي ايران گسترش داد؟
ج: سازوكارهاي بحث‌هاي ميان‌رشته‌اي خودش يك پروژة مستقلي را مي‌طلبد يعني ما وقتي مباحث مطالعات ميان‌رشته‌اي را در نظر بگيريم اين‌ها يك سري بحث‌هاي نظري دارد كه در آن قسمت بايد مسئله تعريف شود، يعني مباحث معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي و انسان‌شناسي و روش‌شناسي آن تدوين شود. اينها مربوط به بحث‌هاي حكمت نظري موضوع است. بعد نوبت به حكمت عملي مي‌رسد يعني به فرض اينكه الزامات پيگيري رهیافت ميان رشته‌اي را پذيرفته باشيم، در بعد عمل چه كار بايد كرد و چه سازوكارهاي عملي براي اشاعه اين كار وجود دارد كه خودش بحث مستقلي را مي‌طلبد. ولي اجمالاً اينكه ما در يك رنگين كمان تدابير مختلف بايد اين پرونده را از مرحله ايده به مرحله پروژه عملي برسانيم، مثلاً‌ ما سازوكارهاي آموزشي داريم يعني با تدوين رشته‌هاي درسي در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري اين كار را دنبال كنيم. همچنين مي‌توانيم از طريق سازمان‌هاي پژوهشي اين ايده را دنبال كنيم يعني رشته‌هايي را تعريف كنيم كه رشته‌هاي مختلف در آن درگير باشند و يك تيم تحقيقاتي متشكل از رشته‌هاي مختلف اين كار را انجام دهند. علاوه بر اين، مي‌توانيم در قالب ميزگردهاي ميان رشته‌اي اين كار را انجام دهيم. يعني يك موضوعي كه به مثابه يك مسئله يا يك مشكل مطرح هست را در جمعي با حضور صاحب نظران مختلف مطرح ‌كنيم و هر كدام از صاحب نظران از منظر خودشان موضوع را بررسي كنند، در واقع مشكل‌شناسي كنند، و بعد در مقام عمل، تجويز راه حل و توصيه براي حل آن مشكل ارائه كنند. همچنين مي‌توان در قالب راه‌اندازي مجله ميان‌رشته‌اي يا در قالب كارگاه‌هاي ميان‌رشته‌اي اين كار را انجام داد. در نهايت بخشي از سازوكارهاي ميان‌رشته‌اي به تدابير فني و مهندسي و فيزيكي برمي‌گردد كه ما تسهيلاتي را از نظر موقعيت فيزيكي ساختمان‌ها و تأسيس دانشگاه‌ها و دانشكده‌هاي مختلف فراهم كنيم به نحوي كه امكان ارتباط فيزيكي استادان و صاحب‌نظران و محققان رشته‌‌هاي مختلف راحت‌تر باشد، مثلاً حتي ديوارهاي متحرك داشته باشيم به طوري كه ديوارها به راحتي كنار برود و در مواقع خاص صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف بتوانند با هم تعامل داشته باشند.
 
س: به نظر شما پرداختن به علوم ميان‌رشته‌اي باعث ضعف رشته‌هاي كلاسيك نمي‌شود؟
ج: خیر، چون اولاً پروژة مطالعات بين رشته‌اي نفي تخصص نيست و به خدشه دار شدن مرزهاي تخصصي علوم و اظهار نظر غير متخصصان در مسايل تخصصي نمي‌انجامد، مطالعات ميان‌رشته‌اي نقد تخصص است و نفي آن نيست. اين مطالعات با نقد تخصصي شدن رشته‌ها كارش را آغاز كرده ولي اين نقد تخصص‌ها در يك فرآيند زماني مشخص نه تنها تخصص را نفي نمي‌كند بلكه به ايجاد تخصص‌هاي جديد هم منتهي مي‌شود. مثلاً نقد علم جغرافيا و علم سياست به طور جدا موجب همكاري اين دو رشته مي‌شود و كارهاي ميان‌رشته‌اي در اين دو حوزه صورت مي‌گيرد، ولي طنز ماجرا در اين است كه پس از يك ماجراي تاريخي اين نقد جداگانه به يك رشتة جديد به نام جغرافياي سياسي مي‌انجامد بنابراين موجب آسيب به تخصص نخواهد شد.
 
س: به نظر شما كانون‌هاي تفكر چه نقشي مي‌توانند در گسترش ميان‌رشته‌اي‌ها داشته باشند؟
ج: اين بحث در گرو اين است كه اين امكان براي تيم‌هاي فكري و اتاق‌هاي فكر فراهم شود كه اولاً نياز سياست‌گذاران و مجريان و متصديان امور كشور به توصيه‌هاي تخصصي احساس شود،‌ چون تا زماني كه اين احساس ايجاد نشود، كاري انجام نمي‌شود. سپس با تعريف مسايل و مشكلات اجرايي خاص كه كشور با آن مواجه است، اين مسايل به كانون‌هاي فكر كه در آنجا صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف وجود دارد، ارجاع شود.
بنابراين با اين شرايط لازم و كافي اگر اين كانون‌هاي فكر راه اندازي شود ما مي‌توانيم يك جهش در مديريت علمي كشور داشته باشيم؛ به اين معني كه انباشت دراز مدت هر كدام از صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف در اين جلسات و كانون‌هاي فكري انجام مي‌شود و مثلاً‌ استاد صاحب نظر در رشتة علم اقتصاد، جامعه‌شناسي، سياست و روان‌شناسي مجموعة دانش بيست يا سي ساله خودش را در قالب يك رشته شناسي موجز و كپسولي و يك تجويز فشرده ارايه مي‌دهد و با تركيبي كه بين اين مشكل شناسي‌ها و راه‌حل‌‌ها در اين اتاق‌هاي فكر صورت مي‌گيرد ما مي‌توانيم فرآيند انباشت اين اظهارنظرهاي تخصصي را در اين اتاق‌هاي فكر داشته باشيم.
 
 
س: لطفاً در مورد بحث روش تحقیق در مطالعات ميان‌رشته‌اي توضيح دهيد. چون وقتی چند رشته با هم جمع مي‌شوند که روش‌هاي تحقيق متفاوتي دارند، بحث روش تحقيق در وضعيت مبهمي قرار مي‌گيرد.
ج: بحث روش تحقيق خودش يكي از اركان رهيافت ميان‌رشته‌اي است. يكي از اين راه‌ها كالبد شكافي متدولوژي مطالعات بين‌رشته‌اي است. در وهله اول ما بايد به يك نكته توجه كنيم كه مطالعات بين رشته‌اي براساس يك روش انجام نمي‌شود بلكه ما با يك تلفيق روشي مواجه هستيم يعني در آنِ واحد در مطالعات ميان‌رشته‌اي ما از روش‌هاي مختلفي به طور هم زمان بهره مي‌بريم و طبعاً با يك پيچيدگي در اين مسير مواجه هستيم. مخصوصاً چون ما با زبان‌هاي تخصصي مختلف و مفاهيم و اصطلاحات تخصصي رشته‌هاي مختلف مواجه هستيم و يكي از اين روش‌ها بايد معطوف به اين باشد كه به زبان ميان‌رشته‌اي دست پيدا  كنيم، يعني زباني كه وقتي رشته‌هاي  مختلف    واژه‌هاي  متفاوت را به  كار  مي‌برند  تا  حد  امكان  استنباط‌ها  و برداشت‌هاي نزديك به هم را از هم داشته باشند. چون ما با گسترش رشته‌ها مواجه هستيم، با مفاهيم و اصطلاحات رشته‌هاي مختلف كه اصولاً يك صاحب‌نظر در يك گرايش مي‌تواند به آن تسلط پيدا كند، مواجه خواهيم شد. بنابراين اين زبان ميان رشته‌اي يكي از مقولات مورد نياز است. دست‌يابي به مفاهيم و مفهوم‌سازي ميان‌رشته‌اي هم نكتة ديگري است كه در واقع فرآيند نهايي كار ميان‌رشته‌اي بايد به آنجا بيانجامد كه ما مفهوم‌سازي‌هاي جديدي ارايه كنيم كه متعلق به هيچ يك از رشته‌هاي تخصصي نيستند بلكه حاصل سنتز، ديالكتيك، تعامل و تضارب آراء اساتيد مختلفي هستند و ظرايف و پيچيدگي‌هاي زيادي دارند. اگر قرار باشد مطالعات ميان‌رشته‌اي به سامان برسد يكي از گلوگاه‌هاي اصلي بحث همين روش‌شناسي است.
 
س: جناب استاد، نقش متقابل تحولات اجتماعي و گسترش علوم ميان‌رشته‌اي را در ايران چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
ج: اين بحث منوط به اين است كه ما رشته‌هاي مختلف را در موقعيت متهم قرار دهيم و آنها موظف باشند كه به معضلات، دغدغه‌ها، مسائل و كاستي‌هايي كه در جامعه است، پاسخگو باشند و صحبت از علم كاربردي داشته باشيم.. اگر از اين زاويه كلي به بحث   نگاه كنيم اصولاً زايش مطالعات ميان‌رشته‌اي در دنيا و در ايران از بحث كاربرد شروع شده است يعني رشته‌هاي دانشگاهي بصورت تخصصي تعيين شدند و اين ديسيپلين‌ها در دانشگاه‌هاي مختلف شكل گرفتند.
پ از يك مقطع زماني مشخص اين احساس ايجاد شد كه مشكلات اجتماعي آن‌گونه تقسيم نشده كه در واقع رشته‌هاي تخصصي دانشگاه شكل گرفته است. بنابراين حل عملي معضلات اجتماعي و تحولات اجتماعي در بعد تحليل تئوريك و در بعد راهكارهاي برون رفت از آن معضلات در قالب توصيه‌ها و تجويز‌هاي رشته‌هاي دانشگاهي موجود پاسخگو نيست چون در واقع رشته‌هاي دانشگاهي موجود واقعيت اجتماعي را بصورت مصنوعي شكستند و واقعيت را قطعه قطعه كردند و واقعيت كل را در مطالعاتشان بررسي نمي‌كنند. بلكه واقعيت تكه تكه شده را مورد بررسي قرار مي‌دهند. در نتيجه هم در مقام تبيين اين علوم و هم در مقام تجويز بحث از كاربرد شروع شده است. زماني كه قرار شده يك مشكل اوليه در جامعه حل شود بالاجبار رشته‌هاي مختلف درگير شدند و از آنجا مطالعات بين‌رشته‌اي آغاز شده است. بنابراين اگر قرار باشد در ايران هم اين اتفاق بيافتد، اين اتفاق اولاً بايد در بعد تئوريك و بعد از حيث عملي باشد، كه معمولاً ابتدا در بعد كاربرد و عمل رخ مي‌دهد.

 

س: در انتها اگر مطلب ديگري درحوزه مباحث ميان رشته‌اي باقي مانده كه فكر مي‌كنيد ذكرش ضروري است، بفرمائيد؟
ج: فكر مي‌كنم با توجه به وضعيتي كه در پيشبرد مطالعات بين‌رشته‌اي در ايران در چند سال گذشته اتفاق افتاده ما بايد يك بحث آسيب‌شناسي داشته باشيم تا از آزمون و خطاهايي كه تاريخ علم نوين داشته، جلوگيري كنيم. ما بايد از اشتباهات و خطاهايي كه در زمان اجرای پروژه مطالعات بين رشته‌اي با آنها مواجه شده ایم، استفاده كنيم و اين بحث آسيب‌شناسي را جدي بگيريم و دچار ساده‌انگاري نشويم؛ مثلاً بحث ميان‌رشته‌اي را به مقوله آموزش محدود نكنيم در حاليكه اين خطاست. مطالعات ميان‌رشته‌اي مي‌تواند در قالب يك نشست يا ميزگرد يا كميته مسئله محور انجام شود و ما معمولاً از اين جنبه غفلت مي‌كنيم و آن را به حيطه آموزش محدود مي‌كنيم.
پایان





حاصل جمع را بنویسید : به اضافه






*حاصل جمع را بنویسید : به اضافه



{ JOURNAL_VISIT } : ۲۴۷۷
{ JOURNAL_DATE } : 08 آبان 1389

Copyright 2016 By RVKP CO. All Rights Reserved